در دلم عشق است و وابستگی...
عشقی برای رفتن...
و
وابستگی برای ماندن...
گر بروم ماندن را چه کنم؟...و اگر بمانم رفتن را...
.
.
.
منادی در دلم فریاد بر می آورد...که برو!
برو!...که ماندن در رفتن است...
برو!...برو که عشق سرشار از وابستگی هاست...
برو که رفتن اوج زندگی هاست...
.
.
.
دنیا سرای ماندن نیست...
چه از نوع حقیقی اش چه از نوع مجازی!...که هر دو سرابی بیش نیست...
باید رفت...
باید رفت تا رسید...